26 امین ماه سرایش ترانه زندگی
بیست و پنجم هر ماه که می رسد
باشکوهترین روز تاریخ تقویم من است و آن روزی است که آفریدگار جهان تو را به ما هدیه داد
و من میترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد
به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی
امروز بیست و پنجم آذر ، بیست و ششمین ماه حضور تو در این دنیای خاکی مبارک.
و این پنجاهمین پست و دلنوشته ای است که برایت می نگارم.
دنیای شیرین من ؛
صبحها که از جا برمی خیزیم تا عازم محل کار شوم وقتی چهره معصوم زیبایت را که آرام خفته ای می نگرم از صمیم قلب برایت آرزوی تندرستی می کنم و اولین جمله ای که بر زبان جاری می کنم این است که خدایا ترانه را به تو می سپارم.
زمانی هم که محل کارم هستم علاوه براینکه چندین بار تلفنی صدای دلنشینت را آویزه گوش می کنم ولی باز هم روح و روانم پیش توست لیکن چون تو درقلب منی و همه جا با منی حس خوبی دارم . آوای دلنشین سخنان شیرین تر از عسلت دلنشین ترین ترانه دنیاست که همیشه در گوش من است.
تنها دلخوشی من زمانی که در اداره هستم گذر زمان است که پس از یکروز کاری خودم را مشتاقانه و با سرعت به تو برسانم و تو را در آغوش بگیرم چرا که وقتی در آغوشت می گیرم آنقدر آرام می شوم که نفس کشیدنم یادم می رود و گاهی آنقدر می فشارمت که فراموش می کنم شاید به تو آسیب برسانم . از زمانی که وجودت را در وجودم حس کردم تمامی این دنیای بی جذبه را با بودنت پر کرده ام و تو شده ای دنیای واقعی من.
عزیز دلم ؛
در این روز بارانی آخرین ماه از فصل طلایی پاییز ،
از خدا می خواهم تا همه دنیا را ارزانی دیگران دهد ولی تو را ازمن نگیرد که من به خاطر تو زندگی را دوست دارم و به خاطر روی زیبای تو نگاهم سوی کسی و چیزی خیره نمی ماند زیرا که تو زیباترین تصویر در قاب دنیای منی.