ترانه کوچولو در گذر زمان
سلام مامانی
امروز می خوام خاطرات و عکسهای قشنگت رو یاد آوری کنم
Cool Games
تقریباْ ۳ ماهی بود که برای اومدن تو انتظار می کشیدیم.با مامانی اینا رفته بودیم قشم وقتی برگشتیم برای اطمینان رفتم آزمایش خون دادم. اینم جواب آزمایش مامانی
وای چه خبر خوبی .بلاخره تو اومدی تو دل مامانی
Juegos De Friv
Friv Games
تاریخ زایمان مامانی ۲هفته دیگه مونده بود .ولی گویا ترانه خانم ما برای به دنیا اومدن خیلی عجله داشت . صبح روز دوشنبه ۲۵/۷/۹۱ احساس کردم کیسه آبی که تو توش بودی پاره شده باباییت هم نبود من خونه مامانی اینا بودم .سریع با خاله محبوبت رفتیم بیمارستان خانم دکتر گفت می تونی الان زایمان کنی گفتم نه وایمیستم باباش بیاد حالم خوبه . دوباره برگشتیم خونه ولی حالم بدتر شد این بود که ساعت ۵ عصر رفتیم بیمارستان مهر . همه وسایل تو دختر قشنگم رو هم بردیم .
زمان به کندی می گذشت و استرس همه وجودم رو گرفته بود و شوق دیدار تو آرومم می کرد. خلاصه ساعت ۹ شب من وارد اتاق عمل شدم و یک ربع بعدش تو دختر نازم به دنیا اومدی.
ترانه خانوم در نخستین دقایق ورود به این هستی
ترانه در ۳ روزگی
ترانه در ۵ روزگی
ترانه در ۷ روزگی
ترانه در ۱۰ روزگی
ترانه در ۲ ماهگی
ترانه در ۳ماهگی
ترانه در ۴ ماهگی
ترانه در ۵ ماهگی
ترانه در ۶ماهگی
ترانه در ۷ ماهگی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی